به گزارش مشرق، علی نامآور رئیس دانشکده علمی تحقیقاتی طب سنتی و مکمل کشور ارمنستان و عضو آکادمی علوم طبیعی جامعه اروپاست، وی در گفتوگو با مجله الکترونیکی «پاسخ» به بیان دیدگاههایش درباره عرفان ضاله حلقه پرداخت که گزیدهای از آن در ادامه میاید:
-طب مکمل شامل برخی روشها میشود که در چهارچوب طب سنتی قرار گرفته و جزیی از آن محسوب میشود. برای مثال طب سنتی چینی، طب سنتی هندی، طب سنتی کرهای، طب سنتی ایرانی، طب سنتی ارمنی و نظایر آنها که در تمامی اقوام و ملل دارای پیشنه غنی تاریخی وجود دارند. طب مکمل همانطور که از نامش پیدا است به تنهایی کامل و کافی نبوده بلکه در کنار طب سنتی و یا طب کلاسیک غربی کاربرد تکمیلی (مکمل) پیدا میکند، همانطور که شیر خشک در کنار شیر مادر جنبه غذای مکمل برای نوزاد دارد.
- طب سوزنی دارای 12 روش مختلف است، همیوپاتی که به نوبه خود محل سؤال و بحث است، طب آیورودا، یوگا و امثال آنها. برخی از این روشها نیز جنبه انرژیتیک دارند نظیر ریکی که خود دارای زیرشاخههای بسیار متعددی است، روش خوزه سیلوا، سنگ درمانی، روشهای مدیتیشن تبتی، هندی، ژاپنی،... آنچه به ناصحیح و ناعادلانه «فرادرمانی» (کاملترین روشی درمانی که فراتر از همه روشها است) و سایمنتولوژی نام گرفتهاند و عملاً هر دو یک روش هستند، نیز عملاً جزو همین روشهای انرژتیک هستند.
-در معرفی فرادرمانی توسط شخص محمدعلی طاهری مشاهده میکنیم که فرادرمانی با علم در تضاد است و دیدگاه علمی حتی باعث خنثی شدن آن است. از سوی دیگر تناقض بزرگ دیگر در گفتههای وی این است که فرادرمانی که شعور و رحمت الهی است، به سادگی با داشتن دیدگاه علمی بی اثر و خنثی میشود؛ یعنی وی تلویحاً رحمت الهی را نیز در تضاد و تقابل با علم محسوب میکند.
-اما فرادرمانی از دید اینجانب که خود نیز از سال 2007 میلادی توسط خانم دکتر پیرزاده که برای شرکت در یک سمینار پزشکی به ارمنستان آمدند با فرادرمانی آشنا شدم و بعد خود نیز به عنوان یک محقق، فرادرمانگر شدم به شکل بسیار ساده این گونه است: فرادرمانی یک کپی ناقص و خطرناک از چندین روش انرژیتیک دیگر نظیر ریکی، خوزه سیلوا، یوگا، بیولوکیشن و نظایر آنها است و مانند آنها به صورت تفویضی این توانایی از فردی به فرد دیگر منتقل شده و اصطلاحاً همسویی صورت میگیرد و نیازی به هیچگونه آموزشی ندارد مانند وقتی که یک سوزن معمولی را به یک مغناطیس مالیده و آنرا نیز به مغناطیس تبدیل میکنیم.
-دانشگاه ما در سال 2011 و 2012 در کشور ارمنستان کنفرانسهای تخصصی بینالمللی برگزار کرد که بیش از 100 شرکت کننده از ایران نیز داشت و ما در بخش عملی این کنفرانسها با استفاده از دستگاه بیوسکوپ و نیز روش بیولوکیشن نشان دادیم که جریان فرادرمانی با دستگاه قابل ثبتبوده و یک جریان انرژی قابل هدایت و تقریباً قابل کنترل فیزیکی است و اخیراً نیز طی آزمایشاتی که با قفسهای فاراده از جنس آلومینیوم، سرب و روی انجام دادیم، مشخص شد که فرادرمانی توان عبور از قفسهای فاراده را ندارد که این خود نشان دهنده این است که رحمت الهی نبوده، بلکه یک جریان ساده انرژی است که فرادرمانگر با کمک دست خود و یا سایر تکنیکها آن را هدایت و کنترل میکند و همچنین جنسیت، سن، توان جسمی و فیزیکی فرادرمانگر در شدت و ضعف این جریان مؤثر است.
- از سوی دیگر فاکتور «لزوم وجود فرادرمانگر» خود یک دلیل دیگر در اثبات آن است که فرادرمانی یک پدیده فیزیکی و مادی است که نیاز به کسی به نام فرادرمانگر دارد که آن را فرا بخواند تا جاری گشته و پس از 15 یا 20 دقیقه دستور به قطع آن دهد. حال با توجه به توضیحات شخص محمدعلی طاهری و اعتقاد راسخ پیروان فرقه عرفان کیهانی حلقه بر اینکه فرادرمانی فاقد توجیه و توصیف علمی است، بدیهی است که نمیتوان آن را علم محسوب کرد و نام طب مکمل بر آن نهاد.
-با این وجود دانشگاهی در ارمنستان به نام «Medicine lTraditiona of University» دانشگاه پزشکی سنتی که دارای تشابه اسمی با دانشکده ما است، از سال 2010 میلادی به پایگاه این فرقه در خارج از ایران تبدیل شده که البته صرفاً به دلیل سود اقتصادی سرشار با این فرقه همکاری میکند و اخیراً در تهران نیز یک دفتر نمایندگی ایجاد کردهاند که خرید و فروش سرتیفیکیتهای دوههای فرادرمانی تسهیل شود، اما در حال حاضر در کل دنیا تنها مؤسسهای که از جنبه علمی فرادرمانی را مورد بررسی قرارداده دانشکده ما یعنی دانشکده علمی تحقیقاتی طب سنتی و مکمل کشور ارمنستان است.
-یکی دیگر از تناقضات موجود در خود آموزههای فرقه عرفان کیهانی حلقه در همین اصطلاحات و واژههایی است که به کار میبرند. برای مثال «تشعشع دفاعی»، اگر چه این فرقه، متعصبانه انرژی بودن فرادرمانی را رد میکند، ولی خود واژه تشعشع حاکی از این است که در این پدیده یک سری اشعه (انرژی) وجود دارند که به دو گروه دفاعی و تهاجمی تقسیم میشوند. تشعشعات دفاعی مانند سپر برای دفاع در مقابل هر عاملی استفاده میشود که در تقابل با این فرقه باشد و تشعشعات تهاجمی که رسماً از آنها نام برده نمیشود برای حمله به عوامل مقابل به کار میروند.
- این گونه حملات را اینجانب شخصا تجربه کردهام که قبلاً در ساعات مشخصی از شبانه روز موجب بروز سرد درد، وزوز گوش، افت فشار خون.... می گشت که بزودی راه کار خوبی برای خنثی سازی آن پیدا کردم، بدین شکل که بلافاصله با شروع حملات با تکرار ذکر «اعوذ بالله من الشیطان رجیم، بسم الله الرحمن الرحیم» خود را در معرض این تشعشعات تجسم میکردم که با دست آنها را پراکنده میکنم و بعد از چند ثانیه حملات خاموش میشود، بکارگیری این فن و حصول نتیجه مثبت از آن، خود دلیل روشنی بر آن است که این تشعشعات و فرادرمانی رحمت الهی نبوده و منشایی غیر الهی دارند که با ذکر نام خداوند و پناه بردن به وی از شر شیطان قطع میشوند.
-میتوان صریحاً نتیجهگیری کرد که فرادرمانی یک پدیده فیزیکی ساده و قابل بررسی علمی و ابزاری و آزمایشگاهی و از نوع الکترومغناطیسی است با دامنه ارتعاش بین 8 الی 13 هرتز که موجب آسیبرسانی در درجه اول به سیستم اعصاب مرکزی محیطی و سپس به ارگانهای داخلی نظیر کبد، طحال، کلیهها، سیستم عروق... میشود.
-فرادرمانی طبق نتایج بررسیهای ما تشعشعات الکترومغناطیسی است و شاید محققان فیزیک بتوانند بزودی وجود سایر فاکتورهای انرژی را نیز در آن بیابند. اما تا همین حد فعلا برای دنیای پزشکی کافی است که تشعشعات الکترومغناطیسی در فرکانسهای مشخصی جزو مخربترین و مضرترین پدیدههای جهان هستی محسوب میشوند و که سادهترین آنها تشعشعات تلفن موبایل و مونیتور کامپیوترها است و قویترین آنها سلاحهای ارتعاشی است که در برخی کشورها در حال آزمایشات نهایی است.
- این گونه ارتعاشات موجب بروز عوارض خاصی در هدف میشوند که حسب شدت و طول مدت قرار گرفتن در معرض آنها، متفاوت بوده و از سرگیجه و سردرد و وزوز گوش شروع شده سپس به اختلالات خواب، بی خوابی، ضعف حافظه، عدم تشخیص موقعیت زمانی و مکانی، توهمات شنیداری و دیداری، ....... اختلال کار کبد، کیسه صفرا، طحال، کلیهها شده و حتی به نوبه خود میتوانند موجب بروز موتاسیون در ژنها و تولد نوزادان دارای معلولیت جسمی یا ذهنی شوند که البته باید در نسل بعدی منتظر چنین عواقبی بود.
-به عنوان یک محقق که فرادرمانی را هم بر روی خود و هم برروی دهها بیمار داوطلب آزمایش کردهام، میتوانم بگویم که فرادرمانی دارای یکسری نتایج مثبت سطحی و زودگذر غیرقابل انکار است و عمدتاً در کاهش سریع ولی بسیار کوتاه مدت فشار خون بالا، درد استخوانها و نیز ایجاد نوعی احساس سبکی و نشاط موفق است. اما بعد از چند روز موجب تشدید همان عوارض اولیه و نیز بروز عوارض جانبی میشود، بنابراین صرف اینکه فرادرمانی دارای نتایج مثبتی نیز هست، استفاده از آن را توجیه نمیکند، زیرا عوارض آن بیشتر و قویتر و عمیق و دیرپا هستند، ضمن اینکه اعتیادزا است.
-متأسفانه تا به حال با فرادرمانی برخورد بایسته از سوی هیچ ارگان، مؤسسه علمی، دینی، سیاسی صورت نگرفته است که دلایل آن برای اینجانب نیز مبهم است، ولی یکی از این دلایل این است که مسئولان امور دینی، علمی، پزشکی، سیاسی .... به دلیل عدم آگاهی از ماهیت و عوارض و پیامدهای این پدیده در حوزه اختیاری و فعالیت خود، آن را جدی تلقی نکردهاند و تصور نمودهاند ملعبهای است در دست یکسری افراد بیغم و مشکل که خود را با آن سرگرم میکنند و اگرچه برخوردهایی نیز با این فرقه و رهبر آن شده، ولی صرفا تعزیری و سطحی است.
- هدف اصلی این فرقه یا دقیقتر بگویم روسای این فرقه رسیدن به خدا و درمان بدون دارو نیست، بلکه فراتر از حوزه عرفان و طب است که شواهد مشخصی نیز دارد. از سوی دیگر این فرقه با توجه به بنیان علمگریزی که دارد و از کلیه علوم موجود در دنیای امروز تنها آمار را به رسمیت میشناسد و دائماً با انتشار آمارهای ساختگی قصد علمنمایی دارد.
-جالبترین نکته این است که گفته میشود محمدعلی طاهری که در حال سپری کردن محکومیت تعزیری خود است، دچار انواع و اقسام بیماریها است، در حالی که وی بنیانگذار فرادرمانی، یعنی برترین روش درمانی است! ولی واقعیت این است که وی بیش از 10 سال است که برای خود و عزیزان و نزدیکانش از فرادرمانی استفاده نمیکند، زیرا بهتر از هر کسی به عوارض خطرناک آن آگاه است.
-طب مکمل شامل برخی روشها میشود که در چهارچوب طب سنتی قرار گرفته و جزیی از آن محسوب میشود. برای مثال طب سنتی چینی، طب سنتی هندی، طب سنتی کرهای، طب سنتی ایرانی، طب سنتی ارمنی و نظایر آنها که در تمامی اقوام و ملل دارای پیشنه غنی تاریخی وجود دارند. طب مکمل همانطور که از نامش پیدا است به تنهایی کامل و کافی نبوده بلکه در کنار طب سنتی و یا طب کلاسیک غربی کاربرد تکمیلی (مکمل) پیدا میکند، همانطور که شیر خشک در کنار شیر مادر جنبه غذای مکمل برای نوزاد دارد.
- طب سوزنی دارای 12 روش مختلف است، همیوپاتی که به نوبه خود محل سؤال و بحث است، طب آیورودا، یوگا و امثال آنها. برخی از این روشها نیز جنبه انرژیتیک دارند نظیر ریکی که خود دارای زیرشاخههای بسیار متعددی است، روش خوزه سیلوا، سنگ درمانی، روشهای مدیتیشن تبتی، هندی، ژاپنی،... آنچه به ناصحیح و ناعادلانه «فرادرمانی» (کاملترین روشی درمانی که فراتر از همه روشها است) و سایمنتولوژی نام گرفتهاند و عملاً هر دو یک روش هستند، نیز عملاً جزو همین روشهای انرژتیک هستند.
-در معرفی فرادرمانی توسط شخص محمدعلی طاهری مشاهده میکنیم که فرادرمانی با علم در تضاد است و دیدگاه علمی حتی باعث خنثی شدن آن است. از سوی دیگر تناقض بزرگ دیگر در گفتههای وی این است که فرادرمانی که شعور و رحمت الهی است، به سادگی با داشتن دیدگاه علمی بی اثر و خنثی میشود؛ یعنی وی تلویحاً رحمت الهی را نیز در تضاد و تقابل با علم محسوب میکند.
-اما فرادرمانی از دید اینجانب که خود نیز از سال 2007 میلادی توسط خانم دکتر پیرزاده که برای شرکت در یک سمینار پزشکی به ارمنستان آمدند با فرادرمانی آشنا شدم و بعد خود نیز به عنوان یک محقق، فرادرمانگر شدم به شکل بسیار ساده این گونه است: فرادرمانی یک کپی ناقص و خطرناک از چندین روش انرژیتیک دیگر نظیر ریکی، خوزه سیلوا، یوگا، بیولوکیشن و نظایر آنها است و مانند آنها به صورت تفویضی این توانایی از فردی به فرد دیگر منتقل شده و اصطلاحاً همسویی صورت میگیرد و نیازی به هیچگونه آموزشی ندارد مانند وقتی که یک سوزن معمولی را به یک مغناطیس مالیده و آنرا نیز به مغناطیس تبدیل میکنیم.
-دانشگاه ما در سال 2011 و 2012 در کشور ارمنستان کنفرانسهای تخصصی بینالمللی برگزار کرد که بیش از 100 شرکت کننده از ایران نیز داشت و ما در بخش عملی این کنفرانسها با استفاده از دستگاه بیوسکوپ و نیز روش بیولوکیشن نشان دادیم که جریان فرادرمانی با دستگاه قابل ثبتبوده و یک جریان انرژی قابل هدایت و تقریباً قابل کنترل فیزیکی است و اخیراً نیز طی آزمایشاتی که با قفسهای فاراده از جنس آلومینیوم، سرب و روی انجام دادیم، مشخص شد که فرادرمانی توان عبور از قفسهای فاراده را ندارد که این خود نشان دهنده این است که رحمت الهی نبوده، بلکه یک جریان ساده انرژی است که فرادرمانگر با کمک دست خود و یا سایر تکنیکها آن را هدایت و کنترل میکند و همچنین جنسیت، سن، توان جسمی و فیزیکی فرادرمانگر در شدت و ضعف این جریان مؤثر است.
- از سوی دیگر فاکتور «لزوم وجود فرادرمانگر» خود یک دلیل دیگر در اثبات آن است که فرادرمانی یک پدیده فیزیکی و مادی است که نیاز به کسی به نام فرادرمانگر دارد که آن را فرا بخواند تا جاری گشته و پس از 15 یا 20 دقیقه دستور به قطع آن دهد. حال با توجه به توضیحات شخص محمدعلی طاهری و اعتقاد راسخ پیروان فرقه عرفان کیهانی حلقه بر اینکه فرادرمانی فاقد توجیه و توصیف علمی است، بدیهی است که نمیتوان آن را علم محسوب کرد و نام طب مکمل بر آن نهاد.
-با این وجود دانشگاهی در ارمنستان به نام «Medicine lTraditiona of University» دانشگاه پزشکی سنتی که دارای تشابه اسمی با دانشکده ما است، از سال 2010 میلادی به پایگاه این فرقه در خارج از ایران تبدیل شده که البته صرفاً به دلیل سود اقتصادی سرشار با این فرقه همکاری میکند و اخیراً در تهران نیز یک دفتر نمایندگی ایجاد کردهاند که خرید و فروش سرتیفیکیتهای دوههای فرادرمانی تسهیل شود، اما در حال حاضر در کل دنیا تنها مؤسسهای که از جنبه علمی فرادرمانی را مورد بررسی قرارداده دانشکده ما یعنی دانشکده علمی تحقیقاتی طب سنتی و مکمل کشور ارمنستان است.
-یکی دیگر از تناقضات موجود در خود آموزههای فرقه عرفان کیهانی حلقه در همین اصطلاحات و واژههایی است که به کار میبرند. برای مثال «تشعشع دفاعی»، اگر چه این فرقه، متعصبانه انرژی بودن فرادرمانی را رد میکند، ولی خود واژه تشعشع حاکی از این است که در این پدیده یک سری اشعه (انرژی) وجود دارند که به دو گروه دفاعی و تهاجمی تقسیم میشوند. تشعشعات دفاعی مانند سپر برای دفاع در مقابل هر عاملی استفاده میشود که در تقابل با این فرقه باشد و تشعشعات تهاجمی که رسماً از آنها نام برده نمیشود برای حمله به عوامل مقابل به کار میروند.
- این گونه حملات را اینجانب شخصا تجربه کردهام که قبلاً در ساعات مشخصی از شبانه روز موجب بروز سرد درد، وزوز گوش، افت فشار خون.... می گشت که بزودی راه کار خوبی برای خنثی سازی آن پیدا کردم، بدین شکل که بلافاصله با شروع حملات با تکرار ذکر «اعوذ بالله من الشیطان رجیم، بسم الله الرحمن الرحیم» خود را در معرض این تشعشعات تجسم میکردم که با دست آنها را پراکنده میکنم و بعد از چند ثانیه حملات خاموش میشود، بکارگیری این فن و حصول نتیجه مثبت از آن، خود دلیل روشنی بر آن است که این تشعشعات و فرادرمانی رحمت الهی نبوده و منشایی غیر الهی دارند که با ذکر نام خداوند و پناه بردن به وی از شر شیطان قطع میشوند.
-میتوان صریحاً نتیجهگیری کرد که فرادرمانی یک پدیده فیزیکی ساده و قابل بررسی علمی و ابزاری و آزمایشگاهی و از نوع الکترومغناطیسی است با دامنه ارتعاش بین 8 الی 13 هرتز که موجب آسیبرسانی در درجه اول به سیستم اعصاب مرکزی محیطی و سپس به ارگانهای داخلی نظیر کبد، طحال، کلیهها، سیستم عروق... میشود.
-فرادرمانی طبق نتایج بررسیهای ما تشعشعات الکترومغناطیسی است و شاید محققان فیزیک بتوانند بزودی وجود سایر فاکتورهای انرژی را نیز در آن بیابند. اما تا همین حد فعلا برای دنیای پزشکی کافی است که تشعشعات الکترومغناطیسی در فرکانسهای مشخصی جزو مخربترین و مضرترین پدیدههای جهان هستی محسوب میشوند و که سادهترین آنها تشعشعات تلفن موبایل و مونیتور کامپیوترها است و قویترین آنها سلاحهای ارتعاشی است که در برخی کشورها در حال آزمایشات نهایی است.
- این گونه ارتعاشات موجب بروز عوارض خاصی در هدف میشوند که حسب شدت و طول مدت قرار گرفتن در معرض آنها، متفاوت بوده و از سرگیجه و سردرد و وزوز گوش شروع شده سپس به اختلالات خواب، بی خوابی، ضعف حافظه، عدم تشخیص موقعیت زمانی و مکانی، توهمات شنیداری و دیداری، ....... اختلال کار کبد، کیسه صفرا، طحال، کلیهها شده و حتی به نوبه خود میتوانند موجب بروز موتاسیون در ژنها و تولد نوزادان دارای معلولیت جسمی یا ذهنی شوند که البته باید در نسل بعدی منتظر چنین عواقبی بود.
-به عنوان یک محقق که فرادرمانی را هم بر روی خود و هم برروی دهها بیمار داوطلب آزمایش کردهام، میتوانم بگویم که فرادرمانی دارای یکسری نتایج مثبت سطحی و زودگذر غیرقابل انکار است و عمدتاً در کاهش سریع ولی بسیار کوتاه مدت فشار خون بالا، درد استخوانها و نیز ایجاد نوعی احساس سبکی و نشاط موفق است. اما بعد از چند روز موجب تشدید همان عوارض اولیه و نیز بروز عوارض جانبی میشود، بنابراین صرف اینکه فرادرمانی دارای نتایج مثبتی نیز هست، استفاده از آن را توجیه نمیکند، زیرا عوارض آن بیشتر و قویتر و عمیق و دیرپا هستند، ضمن اینکه اعتیادزا است.
-متأسفانه تا به حال با فرادرمانی برخورد بایسته از سوی هیچ ارگان، مؤسسه علمی، دینی، سیاسی صورت نگرفته است که دلایل آن برای اینجانب نیز مبهم است، ولی یکی از این دلایل این است که مسئولان امور دینی، علمی، پزشکی، سیاسی .... به دلیل عدم آگاهی از ماهیت و عوارض و پیامدهای این پدیده در حوزه اختیاری و فعالیت خود، آن را جدی تلقی نکردهاند و تصور نمودهاند ملعبهای است در دست یکسری افراد بیغم و مشکل که خود را با آن سرگرم میکنند و اگرچه برخوردهایی نیز با این فرقه و رهبر آن شده، ولی صرفا تعزیری و سطحی است.
- هدف اصلی این فرقه یا دقیقتر بگویم روسای این فرقه رسیدن به خدا و درمان بدون دارو نیست، بلکه فراتر از حوزه عرفان و طب است که شواهد مشخصی نیز دارد. از سوی دیگر این فرقه با توجه به بنیان علمگریزی که دارد و از کلیه علوم موجود در دنیای امروز تنها آمار را به رسمیت میشناسد و دائماً با انتشار آمارهای ساختگی قصد علمنمایی دارد.
-جالبترین نکته این است که گفته میشود محمدعلی طاهری که در حال سپری کردن محکومیت تعزیری خود است، دچار انواع و اقسام بیماریها است، در حالی که وی بنیانگذار فرادرمانی، یعنی برترین روش درمانی است! ولی واقعیت این است که وی بیش از 10 سال است که برای خود و عزیزان و نزدیکانش از فرادرمانی استفاده نمیکند، زیرا بهتر از هر کسی به عوارض خطرناک آن آگاه است.